داستان کامل آقای چپل ...
آقای چپل بینیاش را خاراند و آمد که از عرض خیابان رد شود. تاکسی سمند زردی، ترمز میخی گرفت. ماشین پشت سمند هم بوق ممتدی کشید. یک موتوری از کنارش به سرعت گذشت. موتوری، دستش را بالا برد و گفت:
- هُی عامو کجا میای؟
دختر، موهای بِلوندش را فرق پیرزنی باز کرده بود و با شالی راه راه، قسمتهای انتهای سرش را پوشانده بود. آدامس میجوید و بیتوجه به اطراف، رژه میرفت؛ با آهنگ تق تق کفش قرمزش. کیف سبز و چرمیاش را طوری دست گرفته بود که انگار مانکن سال است...
داستان کامل آقای چپل را از اینجا دانلود کنید.
|+| نوشته شده
توسط علی آرمین در یکشنبه 1392/12/25 و ساعت
15:23 | نظر
شما ()
کتاب اصول شکسته نویسی- علی صلحجو- نشر مرکز ... معرفی کتاب ,

به ما گفتهاند گفت و گوهای داستان را میتوانید شکسته بنویسید. برخی از نویسندگان با این مشکل مواجهاند که نمیدانند حد و مرز شکسته نوشتن چقدر است. چه جاهایی را باید شکسته نوشت و چه جاهایی را نباید. اصلا آیا تنها راه برای شکسته خوانی، شکسته نویسی است؟ این کتاب شما را با قاعدهی شمارش هجا و نحو گفتاری آشنا میسازد؛ دو قاعده که میتواند کمک بزرگی برای نزدیک شدن به صورتی متعادل از شکستهنویسی باشد.
|+| نوشته شده
توسط علی آرمین در جمعه 1392/12/23 و ساعت
14:52 | نظر
شما ()
شجاعترین نویسنده کسی است که نوشتههایش را پاره کند ... نکتههای داستان نویسی ,
میدانید یک نویسنده برای نوشتن چقدر زحمت میکشد؟ میدانید چقدر یک صفحه یا حتی یک جمله و حتی کلمات را پایین و بالا کرده و بازخوانی میکند، تا یک متن فاخر و جذاب تحویل دهد؟ میدانید سطر، سطر و کلمه به کلمهی هر داستان برایش چه قیمتی دارد؟
استاد سالاری، رمانی جدید نوشتهاند به نام «شب صورتی». هنوز چاپ نشده ولی برخی از داستان نویسان باسواد که خواندهاند، تعریفش کردهاند. ایشان با اینکه دهها سال در این زمینه کار کردهاند ولی به نظرات دیگران (البته اهل فن) بسیار اهمیت میدهند.
یکی از کسانی که شب صورتی را خوانده بود، بسیار تعریف و تمجید کرده بود. بعد گفته بود که البته برخی قسمتهای رمان، ایستا و بیحرکت است. استاد، بررسی میکند و این مطلب را تصدیق میکند. بعد مینشیند و شش هزار کلمه را حذف میکند. یعنی حدود 25 صفحه را.
نکتهها:
1- در حذف کردن موارد غیرضروری(که کمک به حرکت داستان یا شخصیتپردازی نمیکند) شجاع باشید، هر چند آن موارد، زیباترین جملات شما باشد.
2- داستان باید مدام حرکت کند. فصول بیحرکت و ایستا، مخاطب را دور میکند و بازگرداندن او به داستان کار دشواری است.
مهمترین نکته: روی نقدها تامّل کنید؛ هر چند در داستاننویسی در قلّه باشید.
|+| نوشته شده
توسط علی آرمین در یکشنبه 1392/12/18 و ساعت
11:31 | نظر
شما ()
آفای چَپَل ... داستان , طنز ,
چند روز پیش برای آقای چپل، اس ام اسی با این عبارت آمده بود«شما برنده یک جایزه باور نکردنی شدهاید. اگر باور ندارید با این شماره تماس بگیرید 767...-021»
آقای چپل، قد بلند بود و سبزه. معمولا موهایش را با دست مرتب میکرد؛ البته موهای وسط سرش هم کمی ریخته بود. اصالتا خوزستانی بود ولی در قم زندگی میکرد. حدود 35 سالی داشت. بچههای محل تا دو سه سال پیش به او، آقای مهندس میگفتند؛ به خاطر کیف لب تاب خالیای که معمولا دستش میگرفت و عینکی که همیشه به چشم داشت؛ البته شماره عینکش هم قدری بالا بود.
میدانید از کی تغییر اسم یافت، از همان روزی که با پسرش در پارک قدم میزد و پسر مشغول خوردن چیپس فلفلی بود؛ همان روزی که پانزدهتا از بچه محلها هم روی صندلی پارک نشسته بودند. (حالا چطوری پانزده نفر روی یک صندلی پارک جا شده بود، بماند.) وقتی مهندس و پسرش از کنار صندلی پارک رد شدند، یک چیپس فلفلی از دست پسر افتاد. خواست بردارد. مهندس گفت بِرِش ندار چَپَله. از آن زمان بود که بچههای محل اسم او را آقای چپل و اسم بچهاش را چپلک گذاشتند؛ البته این را بگویم که این نامگذاری تنها در بین خودشان بود و با او با همان نام آقای مهندس، سلام و چاق سلامتی میکردند.
یکی از بچههای محل که دانشجو بود، بعدها در فرهنگ دهخدا معنی چپل را دیده بود و برای تمام دوستانش پیامک زده بود که «فرهنگ دهخدا: چَپَل کسی را گویند که خود را به چیزهای ناشایسته آلوده کند و پیوسته چرکین و نکبتی باشد چنانکه دیدن او غثیان آورد.»
|+| نوشته شده
توسط علی آرمین در جمعه 1392/12/9 و ساعت
10:21 | نظر
شما ()
نوشته های پیشین
+ آیا یک امام جمعه نباید سوار پرادو شود؟
+ قرآن و حیوانات ترکیبی
+ پولدار راستگو بهتر است یا بیپول دروغگو
+ نقد رمان دعبل و زلفا ؛ بیرون آوردن انسان از پوستهای تاریک و ظلمانی
+ الآن که نوجوان شدهام
+ ماجرای طلبه ای که بین سنت و مدرنیته پیوند ایجاد می کند
+ دریافت صفحات ابتدایی رمان « پرواز با پاراموتور را دوست دارم »
+ رمان کمیک استریپ های شهاب
+ رمان کمیک استریپهاش شهاب منتشر شد
+ رمان پرواز با پاراموتور را دوست دارم منتشر شد
+ از علی آرمین در جشنواره سوهان روح تقدیر شد
+ برگزیده شدن علی آرمین در جشنواره اشراق در بخش خاطره بلند و تقدیر از رمان ایشان به نام « کمیک استریپهای شهاب »
+ سوال: مگر خدای مهربان ترس دارد، که میگویید از خدا بترسید؟
+ نمازخوانان صنعتگر
+ دنیای آدم و دنیای ابلیس
+ نقد رمان کنسرو غول
+ معنی قرآنی و روایی اسرائیل
+ در بین مقتولان فی سبیل الله چه کسی از همه بالاتر است؟
+ چه کسی بیشترین مفاتح الغیب را دریافت میکند؟
+ برای به باز کردن در غیبها چه چیزی لازم است؟
+ آیا کسی هست که غیبی برایش وجود نداشته باشد؟
+ شهید یعنی چه؟
+ ارباب من حسین است مخالف قرآن است
+ وقتی مژی گم شد
+ تفاوت کشتی نوح و کشتی حسین علیهما السلام
+ تفاوت نوح و حسین
+ وقتی تا سه میشمرم، انگشتهایم درد میگیرد.
+ آغوش خالی مادر؛ زبان حال مادر علی اصغر علیه السلام
+ کتاب حیات و قیام
+ داستان تولّد
+ قرآن و حیوانات ترکیبی
+ پولدار راستگو بهتر است یا بیپول دروغگو
+ نقد رمان دعبل و زلفا ؛ بیرون آوردن انسان از پوستهای تاریک و ظلمانی
+ الآن که نوجوان شدهام
+ ماجرای طلبه ای که بین سنت و مدرنیته پیوند ایجاد می کند
+ دریافت صفحات ابتدایی رمان « پرواز با پاراموتور را دوست دارم »
+ رمان کمیک استریپ های شهاب
+ رمان کمیک استریپهاش شهاب منتشر شد
+ رمان پرواز با پاراموتور را دوست دارم منتشر شد
+ از علی آرمین در جشنواره سوهان روح تقدیر شد
+ برگزیده شدن علی آرمین در جشنواره اشراق در بخش خاطره بلند و تقدیر از رمان ایشان به نام « کمیک استریپهای شهاب »
+ سوال: مگر خدای مهربان ترس دارد، که میگویید از خدا بترسید؟
+ نمازخوانان صنعتگر
+ دنیای آدم و دنیای ابلیس
+ نقد رمان کنسرو غول
+ معنی قرآنی و روایی اسرائیل
+ در بین مقتولان فی سبیل الله چه کسی از همه بالاتر است؟
+ چه کسی بیشترین مفاتح الغیب را دریافت میکند؟
+ برای به باز کردن در غیبها چه چیزی لازم است؟
+ آیا کسی هست که غیبی برایش وجود نداشته باشد؟
+ شهید یعنی چه؟
+ ارباب من حسین است مخالف قرآن است
+ وقتی مژی گم شد
+ تفاوت کشتی نوح و کشتی حسین علیهما السلام
+ تفاوت نوح و حسین
+ وقتی تا سه میشمرم، انگشتهایم درد میگیرد.
+ آغوش خالی مادر؛ زبان حال مادر علی اصغر علیه السلام
+ کتاب حیات و قیام
+ داستان تولّد
صفحات :